او گنجینهای از ادب، متانت، آرامش و لبخند بود، به واسطهی یک کار گروهی، این شخصیت بینظیر را از سال ۸۵ میشناختم، پس از نزدیک به دوسال که از آشناییام با این مخزن خوبی میگذشت، از اقبال خوب، همسایهامان شد، به ضرورت سن و کارش که پژوهش و نویسندگی بود کمتر آفتابی میشد و هرازگاهی به بهانهای کوچک، چینی نازک تنهاییاش را میشکستم و حریر خلوت ابریشمیاش را کناری میزدم، با آن جثهای باریک و کشیده و خمی از تاریخ که بر قامتش افتاده بود به ضیافت یک فنجان قهوه دعوتم میکرد، اما گنجینهی اخلاق بودن، تنها ویژگی بارز استاد نبود، استاد گنجینهی نابی از تاریخ هم بود و در تاریخ عثمانی باید اقرار کرد که یگانهترین در ایران بود.
حتی شوخیهایش هم رنگ و بوی از تاریخ داشت، با صدای آرامش که گمان نمیکنم هیچگاه به آزار کسی بلند کرده باشد گاهی نکتهای میگفت و دوباره آن لبخند همیشگی بر لبانش نقش میبست، هنوز هم عکس آن چهره آرام و لبخند صمیمی را در قاب حسرت ذهنم حک کردهام که چرا به استخراج گوهر و کانیهای بیشتری از این گنج معرفت نکوشیدم، یک شب داستان سلطان سلیمان و واقعیت تاریخی این پادشاه عثمانی را مو به مو و با جزئیاتی شگرف، صبورانه برایم توضیح داد و آنگاه بود که فهمیدم کشتی شکستهی طلب من در ساحل کدام دریای بیکران معلومات لنگر انداخته است.
دکتر «وهاب ولی»، فرزند حاج عزیز ،در بیست و دوم اسفند ماه سال ۱۳۱۷ در شهرستان مهاباد به دنیا آمد، در اوان کودکی به سبب شغل پدرش که بازرگان بود، همراه خانواده عازم تبریز میشود، تحصیلات دبستانی و متوسطه را در تبریز به پایان میرساند و در سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ مدرک دیپلم میگردد، در کنکور سال ۴۲-۱۳۴۱ در رشته تاریخ دانشگاه تبریز پذیرفته میشود ویس از فارغالتحصیلی به منظور ادامه تحصیل عازم دانشسرای عالی (دانشگاه تربیتمعلم) تهران میشود و مقطع کارشناسی ارشد را در سال ۱۳۴۵ به پایان میرساند.
«وهاب ولی» در ادامهی مختصری از زندگینامهاش مینویسد: «پس از فراغت از تحصیل در مقطع ارشد،برای ادامه تحصیل عازم کشور ترکیه شدم و در رشته تاریخ دانشکدهی زبان، تاریخ و جغرافیای دانشگاه آنکارا، مقطع دکتری را شروع کردم و سرانجام در سال ۱۳۴۹ موفق به اخذ مدرک و درجه دکتری در تاریخ معاصر ایران شدم».
او تاکید میکند؛ «در مدت اقامت در آنکارای ترکیه، علاوه بر پژوهش و تحصیل، به تدریس زبان فارسی و تاریخ ایران در خانهی فرهنگ ایران در آنکارا مشغول بودم».
استاد «وهاب ولی» پس از بازگشت به ایران، به دانشگاه فردوسی مشهد میرود و از بهمنماه ۱۳۴۹ در رشته تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه به تدریس میپردازد، او در مدت حضورش در دانشگاه فردوسی مدتی با دکتر «علی شریعتی» هم اتاق میشود، تدریس در دانشگاه استمرار زیادی ندارد و استاد پس از دو و نیم سال از طرف ساواک ممنوع التدریس میگردد، به ناچار به تهران آمده و در کسوت کارشناس فرهنگی، مدیرکل دانشجویان و مدیرکل دفتر وزارتی در وزارت علوم و آموزش عالی به کار اداری و اجرایی مشغول میشود.
پس از تشکیل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، استاد به این مؤسسه انتقال پیدا میکند و در مؤسسهی مزبور ابتدا به سمت سرپرست گروه علوم اجتماعی، و سپس مسئول پژوهش در تاریخ ایران بعد از اسلام منصوب میشوند و بعدترها نیز مسئولیت تحقیق در تاریخ کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را عهدهدار میگردد.
دکتر «وهاب ولی»، همزمان با کار پژوهشی به تدریس در دانشگاههای شهید بهشتی، الزهرا (س) و دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری ادامه میدهند و در آذرماه 1380 به افتخار بازنشستگی نائل میگردند.
بدونشک باید ایشان را در زمره محدود محققان برجسته و ممتاز كتب تاريخي و ادبي تركيه و منطقه قفقاز دانست كه آثاري چون؛ اديان جهان باستان(چهار جلد)، تاريخ عثماني(۳ جلد)، نگاهي به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسي در تركيه، قفقاز و سياست امپراتوري عثماني، تاريخ بلخ از غزنويان تا مغول، اوغوزها، غزها،نوشته پروفسور فاروق سومر، جلوه هایی از فرهنگ ایرانی در آناتولی پیش از اسلام، ابن تومرت و موحدون، روند اصلاحات در امپراتوری عثمانی، مرو در دوره خلفای راشدین، تأثیر اندیشه های ابن خلدون بر تاریخ نگاران عثمانی، مفهوم تاریخ در منظومه فردوسی، امپریالیسم و تخریب فرهنگی اقتصادی در جهان سوم، فایده و ارزش تاریخ، نشو و نمای ایران به مثابه یک حکومت ملی، مدرس، تاریخ و سیاست، نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقوینلو و آق قوینلو، مرو در دایره المعارف اسلام، تاریخ نگاری در دوره تیموریان و ده ها مقاله و تاليف ديگر را در كارنامهی درخشان خود دارد.
متاسفانه قلب بزرگ و مهربان استاد چهارشنبه سوم مهرماە ۱۳۹۸ در بیمارستان شهید مدنی تبریز از طپش ایستاد و این دانشمند فرهیخته دوستان و همراهانش را تنها گذاشت، وی هنگام فوت ۸۰ سال سن داشت، پزشکان عارضهی قلبی و ریوی را دلیل مرگ استاد ذکر کردند، روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو...