تاریخ: ۱۳۹۸/۶/۵
چند نکته درباب نمایش ماده ببر
ناصر بایزیدی
درباب نمایش ماده ببر می توان به جرات برای اولین بار درنمایش مهاباد هر چند به صورت کمی بە مطرح شدن مفهوم های زیر در فرم به نکته های زیر اشاره کرد 
شکستن کمی پرده چهارم
نمایش در ایران و به طبع آن در منطقه به دلیل رویکرد محافظه کارانه نسبت به حفظ تماشاگر همواره از الگوهای عادی چون فرم های نمایشی ایرانی یا فرم های جا افتاده نمایش غربی چون محوریت نقش(بازیگران) که در تمرکز خود تماشاگران را  چون سوژه های همذات پندار گونه بر صحنه می نشاند و بر حسب این تمایز(پرده و تماشاگران) به حفظ پرده که بازیگران در آن قرار دارند با تماشاگران که در آن سوی پرده قرار دارند بینجامد اما در نمایش ماده ببر سعی در فراموشی این الگوی کهنه شد و بی باکانه هر چند به شکل اولیه ی آن سعی در تلاقی نقش با تماشاگران شد و همچنین دورنمای آن نیز روایتی بود که سعی  می کرد آن روایت را با تماشاگران به اشتراک بگذارد و این را در تقطیع های نقش با نمایش می توان دریافت یا صداهایی که به ندای بازیگر از خنده تا کلام به آن جواب می دادند و از مرزهای قاطع بین صحنه و تماشاگران کاسته می شد
تقطیع نقش
بازیگر در این نمایش مکررا بین نقش خود یا کارگردان با نقش نمایش در نوسان است و مراد این نوع معلق بودن توجه به شرایط کنونی جامعه است و این را می توان در ارجاعات لفظی( ضرب المثل ها، ترانه هاو..) و ژشت ها( قیافه ها، برخوردهای کلامی) دید تا بدین وسیله نمایش صرفا محدود به صحنه نماند تا تماشاگران صرفا نمایشی دیده باشند و به زندگی هر روزه ی خود بر اساس تفکیک هایی نمایش چون تفریح نگاه کنند و باز به زندگی  عادی برگردند، این مهمترین سعی کارگردان در نمایش بود چون بلافاصله به نقد آگاهی موجود در واقعیت روزمره در سیاست و فرهنگ متوسل می شود تا جایی که تماشاگران با وجود قبول این شرایط در زندگی و در خیلی جاها چون افتخار به آن نگاه می کنند، میخندند. و این چیزی نیست جز مقدمه ی آگاهی که در پرسش گری نفهته است که البته تقطیع یکی از مهمترین وظایفش همانا پرسش گری و به چالش کشیدن واقعیت و آگاهی موجود است
پرسش گری
همچنان که اشاره شد شکستن دیوار چهارم  و وحدت صحنه با تماشاگران در تقطیع های نقشی بازی بازیگر چون نقش اصلی نمایش و فاصله از بازی نقش نمایش حال چه شخصیت حقیقی  خود بازیگر و چه واگویه های کارگردان در نمایش باشد به فاصله شخصیت با بازیگر کمک کرده است در نتیجه با توجه به فاصله شخص یا شخصیت ها که شامل تماشاگران نیز می شود با روایت نمایش که در شرایط و برهه ی زمانی خاصی انگاشته شده است می شود و منجر به آگاهی یا پرسش در اکت و نوع آن روایت می شود. فرد کنونی چه بازیگر با کمک شکاف بین نقش خود و نقش بازی در ذهنیت تماشاگر این امر را ارائه می دهد تا نسبت به وقایع نمایش بی تفاوت برخورد نکند و آن را بر اساس شرایط زیست خود و به واسطه ی ارجاعات تاریخی و سنتی به چالش بکشد چون قبل از هر چیز در نمایش بازیگر از الگوی چینی آن خارج می شود و به شرایط امروزی با دغدغه های امروزی در کردستان می رسد.
 دیگری بهره گیری از شادی و خنده که امر جدی نمایش را صرفا به امری نمایش محدود می کند و به الگویی برای زندگی بدل نمی گرداند تا روایتی نو بر اساس شرایطی نو ارائه  دهد و صحنه را به کتابخانه ای عمومی یا نهادی عمومی چون کافه و کنسرت برای پیشبرد امر آگاهی بدل گرداند
 مضحکه
شکستن کمی دیوار چهارم، بهره گیری از تقطیع نقش و کلام و رسیدن به پرسش گری همه به واژگونی و دگرگونی امر عادی می انجامند که ما را نسبت به سطحی ترین مسائل بی تفاوت کرده است و مضحک کردن مفهوم اولین نمود شکستن امر عادی است و معمولا اولین قداست امر عادی با همه رسوباتش در جریان روزمره خود را نمایش می دهد و دیدیم که بیشتر تماشاگران با این زبان با نمایش برخورد کردند، خنده و خندیدن و مضحک کردن نتیجه تحقق همه ی این الگوهای(شکستن کمی دیوارچهارم،تقطیع نقش و کلام، پرسش گری) ذکر شده است که در نمایش چه از جانب صحنه و چه تماشاگران به نتیجه و وحدت رسید، مضحک کردن و نتیجه ی آن خنده تقریبا تنها زبان وحدت گونه بین بازیگر با تماشاگران بود که توانست به زبان جمعی بدل گردد.