تاریخ: ۱۳۹۸/۵/۲۱
فرزندان مهاباد را فراموش نکنید!
محمدسلیم عباسی
جان ماکسول می‌گوید: «موفقیت بدون موفقها به دست نمی‌آید»، بدون شک امروزه یکی از وظیفه‌های اصلی مدیران ارشد را باید در شاخص تربیت و آماده سازی مدیران، در ابعاد کمی و کیفی جستجو کرد، بر این اساس برای نیل به موفقیت، واگذاری و سپردن اداره‌ی امورات یک سازمان، به افراد موفق و کاردان یک واقعیت مسلم است و تربیت این نیروهای اثربخش و کارا، واقعیتی دیگر  که نیاز به برنامه‌ریزی استراتژیک دارد و یقینا یک شبه حاصل نمی‌شود.
صده‌ها از تغییر نگرش عمومی به مفهوم مدیریت می‌گذرد، تغییر نگرشی که تعریف مدیریت را که به عنوان یک مهارت ذاتی شناخته می‌شد، به یک علم قابل یادگیری و آموختنی تبدیل کرد، با به رسمیت شناختن علم مدیریت و راهیابی زیرشاخه‌های آن به دانشگاه‌ها، یکی از رشته‌های پرطرفدار و البته بسیار مهم در مجموعه‌ی مدیریت، مدیریت منابع انسانی ارزیابی شده است که کارشناسان نقش آنرا در توسعه‌ی پایدار بسیار حیاتی و انکار ناپذیر می‌دانند، صرفنظر از کلیات مدیریت منابع انسانی در این بحث به نقش تاثیرگذار تربیت مدیران در توسعه‌ی پایدار می‌پردازیم.
پر واضح است که سازمانها به خودی خود و در یک نگاه بجز ابنیه و حصار و خشت و بتن و فضای سبز و میز و صندلی و تجهیزات فلزی و چوبی چیزی نیستند، آنچه به آنها روح و هویت و ارزش می‌بخشد منابع انسانی و مدیرانی می‌باشند که در آنها کار می‌کنند، ارزش واقعی یک سازمان به کارکنان و مدیرانی است که گردانندگان اصلی آن به شمار می‌آیند.
پیتر دراکر عقیده دارد: «هیچ سازمانی نمی‌تواند کاری بیش از توانایی کارکنانش انجام دهد»، این یعنی: به کار گیری افراد متخصص و کاربلد و در زمینه‌های مختلف، متضمن رسیدن به قله‌ی موفقیت است، کارشناسان هزینه‌های استخدام یک فرد نامناسب را معادل ۲۰ برابر حقوق و مزایای سالیانه‌ی وی ارزیابی می‌کنند و این به معنی شکست و افزایش هزینه‌های سرباری است که از انتخاب افراد ناکارآمد عاید سازمان می‌شود.
اما با توجه به نقش بی بدیل مدیران در نیل به اهداف سازمانی، سوال اساسی این است؛ این مدیران در کجا پرورش یافته‌اند؟ و آیا از شاخص های تحصیلات دانشگاهی تخصصی، تجربه و دانش تئوری علم مدیریت، کدامیک گزینه به منظور توانمند سازی آنان  کارسازتر بوده است؟
متاسفانه با یک کندوکاو کلی در نظام مدیریت شهرستان و حتی کشور و بالاخص با تاکید بر انتصابات اخیر، باید به این نکته اعتراف کرد که غالب این مهره گزینی‌ها منشاء علمی نداشته‌اند، بدین معنا که در گزینش این افراد دانش تخصصی مورد نظر نبوده است و آنان حتی مسیر اصولی احراز و ارتقای شغلی خود را نیز به درستی طی نکرده‌اند، پدیده‌ی ساختن عمارت مدیریت بر فونداسیون رابطه‌مندی و حرف شنوی بی چون و چرا از مافوق و تملق گویی، در نهایت به ویرانی و آوار می‌انجامد که در کنار بی‌تجربگی و عدم تخصص و فقدان بینش مدیریتی برخلاف کاغذ پاره‌ای به نام مدرک، از دلایل عدم توسعه یافتگی مهاباد و عقب ماندگی این شهر و شهرهای دیگر از قافله‌ی پیشرفت به شمار می‌آید.
تربیت مدیر نیاز به یک سیستم بر مبنای دانش تخصصی و تجربه دارد و مراحل ارتقاء شغلی نیز متاثر از این سیستم و همگام با آن محقق خواهد شد، هرگونه تحرک خارج از این برنامه و بر مدل رابطه‌ و خارج از دایره‌ی شایستگی به معنی تشدید بحران مدیریت در یک سازمان است و نمی‌توان وضعیت موجود در شهرستان مهاباد را نیز از این قاعده مستثنی دانست.
سوء مدیریت، بیماری مزمن و واگیرداری است که بسیار سریعتر از آنچه بیمار فکرش را بکنید گسترش می‌یابد و شیوع پیدا می‌کند، هم‌اکنون این بیماری قابل کتمان نیست و نشانه‌های آن را در رده‌های مختلف مسئولیت شهرستان، می‌توان مشاهده کرد، بسیاری از نهادها و ادارات در ابعاد حاکمیت، نظارت و اجراء، دچار مشکل هستند و جراحی مدیریتی به منظور رفع سوء اثر آنها الزامی است، صدالبته، چاره‌ی ریشه‌ای این علت به پرورش مدیران کارآمد و دلسوز در داخل مجموعه بر می‌گردد.
روی سخن آخر من با نماینده‌ی شهرستان به عنوان ناظر ارشد نظام بر امورات حوزه‌ی انتخابیه‌ی مهاباد است، فرزندان این شهر سهوا یا تعمدا به سمت دور شدن از حضور در دایره‌ی انتخاب مدیران و مسئولیت‌ها رانده می‌شوند، این سخن تاکید بر بومی و غیر بومی‌گزینی ندارد و صرفا یک برداشت اجتماعی و جمعیت شناسانه از موضوع انتصابات است، پیتر دراکر در سخنی دیگر می‌گوید: «بهترین راه برای پیش بینی آینده، خلق آن است»، برای عقب نماندن از قطار توسعه‌ی منابع انسانی، ضرورت توجه ویژه به کادرسازی و شایسته ‌پروری در محدوده‌ی نیروهای توانمند و تحصیلکرده‌ی شهرستان وجود دارد، اعتماد به جوانان متعهد، متخصص، نخبه و شایسته‌ی موجود و دادن فرصت تجربه کردن مسئولیت‌ها به آنها در حقیقت تحقق همان ضرب المثل مشهور است که می‌گوید: «اگر محصول یکساله می‌خواهید ذرت بکارید، اگر سه ساله محصول می‌خواهید درخت بکارید و اگر ده‌ساله، نیروی انسانی پرورش بدهید»، برای بازسازی ویرانی‌ها و ساختن شهری آباد و زیباتر ضمن استقبال از حضور مدیران خوب و توانمند سطح کشور، ضرورت تبادل نخبگان و کمک به تربیت تجربی آنها در همه‌ی نقاط ایران یک ضرورت بی‌بدیل است، کاری که به ازای واردات هر مدیر باید به صادرات چندین نخبه بیانجامد و این محقق نخواهد شد مگر باحسن نیت و تدبیر جمعی و با محوریت منتخب مردم مهاباد.