تاریخ: ۱۳۹۸/۵/۱۵
غدد سرطانی دست ساز شورا و شهرداری ادوار مهاباد
رضا کامروایی
جواب این سوال را همە جستجو می‌کنند اما رسیدن بە جواب کمی تلاش و پشتکار و علم لازم دارد.
وقتی تعدادی از سلول‌های بدن در اثر تغییرات و اختلالات ژنتیکی دچار از هم گسیختگی روند تقسیم طبیعی و تمایز سلولی می‌شود، زمینە ایجاد غدد سرطانی فراهم می‌گردد و بە بدن حملە میکند و کم‌کم باعث تضعیف کلی بدن و در نهایت از بین رفتن کل مجموعە می‌گردند.
مثال بالا بیان کنندە نحوە بوجود آمدن معضلات شهری می‌باشد بطوریکە بازاری برای مبارزە با معضل بیکاری احداث می‌شود و اوایل همە چیز بە خیر و خوشی ادامە پیدا می‌کند و کار بجایی می‌رسد کە وجود همین بازار بعلت ناهماهنگی و عدم رسیدگی و نبود برنامەهای بلند مدت، خود بە معضلی بزرگ تبدیل می‌شود حال یا باید کل غدە را با جراحی از جستە شهر برداریم یا اینکە با صرف هزینە زیاد کە بە شیمی درمانی موصوف است شروع بە درمان این غدە نماییم.
اگر با یک غدە سرطانی روبرو شویم قطعا برداشتن آن راحت‌ست و مبارزە با آن آسان، حتی اگر بە بریدن یک عضو بدن هم منجر شود باز می‌چربد بە شیمی درمانی، اما اگر تعداد غدد زیاد باشد یا باید جسم از بین برود یا نمیتوان بە مبارزە ادامە داد و برای هر غدە عضوی فدا شود، بنابراین باید قبل از ایجاد غدە سرطانی با برنامە درست در راهبرد و عملکرد غدە دخیل شد و با ارائە برنامە نە تنها غدە سرطانی تلقی نشود بلکە بە یک نقطە قوت تبدیل گردد.
اگر بە داد شهر نرسیم غدد بوجود آمدە در شهرمان نیز یا شهر را در خود می‌بلعند یا بە مرضی لاینحل مبدل می‌گردند.
غدە بازار تاناکورا در زمانی باعث رونق بازار و رهایی افراد زیادی از بیکاری بود و رفتە رفتە رشد کرد کە حالا حدود یک پنجم شهروندان شهر مستقیم یا غیر مستقیم از این بازار بزرگ انتفاع داشتە و بصورتی با مشکلات آن درگیر هستند.
پشت پا زدن مالک (شهرداری) بە وظایف خود و غافل ماندن کسبە از حق و حقوقشان، روزبروز بر مشکلات تاناکورا افزودە و این روند همان روند رشد غدە سرطانی می‌باشد.
این متن بە بهانە حضور در محضر دوستان کسبە تاناکورا و نمایندگان شورای شهر و اصحاب رسانە تقریر گشتە و بیانگر برداشت شخصی از مشکلات بیان شدە توسط کسبە و عدم توان پاسخگویی مسئولین شهر می‌باشد.
تعدد معضلات بازار تاناکورا بحدی بود کە ممکن است بعد از گذشت زمان قابل حل نباشند و یا کل سیستم بازار را بی‌حس و از حرکت وا دارند کە بە تعدادی از آنها اشارە خواهم داشت از جملە:
عدم وجود سیستم اعلام و اطفای حریق کە ممکن است با یک آتش سوزی کل بازار را بە نابودی بکشاند.
عدم وجود سیستم سوخت رسانی و گرمایشی با دودکش در زمستان و تبرید در تابستان کە بازار را آبستن اتفاقات غیر قابل جبران خواهد نمود. سیستم گاز رسانی در حال اجراست اما هیچکدام از مغازەها دارای دودکش برای نصب بخاری نیست و ممکن است با استفادە از بخاری‌های بدون دودکش (عامل خفگی) و (آتش سوزی) باشند و کولرهایی کە در تابستان در هر مغازەای کار می‌کنند ممکن است باعث آتش سوزی شوند و را حل آن احداث سیستم های حرارتی و خنک کنندە مرکزی می‌باشد.
عدم وجود سیستم هدایت آب‌های سطحی کە بعد از بارندگی باعث ایجاد دریاچە هایی در بازار می‌شوند کە بدون قایق امکان عبور و مرور مسافران و کسبە را غیر ممکن می‌سازند.
عدم وجود پارکینگ بە اندازە کافی و رها شدن خودرو مسافران و کسبە در خیابان و زمین‌های خالی اطراف کە خود مشکل بزرگی‌ست کە حل کردن آن با این اوضاع و احوال کار هر کسی نیست و هزینەهای میلیاردی طلب می‌کند.
عدم وجود سرویس‌های بهداشتی در نقاط مختلف بازار کە آسایش را از مسافران سلب کردە کە حل کردن و لولەگذاری برای دفع فاضلابشان خود سرمایە کلانی می‌خواهد.
عدم وجود مسیرهای ارتباطی بین چند فاز قدیم و جدید و حتی با کار نکردن پلە برقیها ارتباط بین همکف و طبقە اول را هم با مشکل روبرو کردە است.
عدم استفادە از شیشەهای مناسب برای طبقات کە ممکن است بە هر دلیلی بە پایین سقوط کردە و جان مسافران و کسبە را در معرض خطر قرار می‌دهد.
عدم تثبیت قطعات نما در ارتفاع و امکان سقوط و نزول بلا بر سر مسافران و گردشگران هم یکی دیگر از مشکلات این بازار است.
عدم وجود دستگاەهای خودپرداز در دسترس مسافران و کسبە و علاف شدن آنها از این مغازە بە آن مغازە برای دریافت پول و دیگر خدمات بانکی.
عدم وجود استراحتگاە و محل بازی کودکان و بزرگسالان کە وجود آن می‌تواند در گذراندن وقت بیشتر و انتفاع بهتر کسبە از ماندگاری گردشگر، کمک حال درآمد بازار تاناکورا باشد. طبقە اول در صورت عدم رغبت کسبە برای استفادە بعنوان بازار می‌تواند بعنوان مسافرخانە یا سوییت و محل بازی کودکان و هر کاربری دیگری کە بتواند رونقی بە طبقە اول بدهد، مورد استفادە واقع گردد.
مجتمع و بازاری با حداقل یک‌هزار واحد تجاری فعال و یک‌هزار واحد غیر فعال و در شرف احداث، در صورت عدم رسیدگی و کنترل می‌تواند بە یک غدە سرطانی متشکل از چندین غدە کوچک و بزرگ، در کنار غدد دیگر سرطانی شهر تبدیل شود و با هم شهر و زیستگاە دویست هزار نفری را بە جهنمی بزرگ تبدیل نماید.
اشارە بە غدد سرطانی دیگر شهر نیز خالی از لطف نیست و یکی از آنها تخریب و از بین رفتن روزبروز فضای سبز شهر می‌باشد کە تغییر کاربری‌ها و عدم رسیدگی بە کاشت و اصلاح چمن و یا درختان مریض و معیوب، همە و همە دست بدست هم دادە و تشکیل غدە سرطانی بنام فضای سبز معیوب را دادە است.
سیستم ناکارامد حمل و نقل و تاکسیرانی شهر کە در صورت عدم بەروز شدن با علوم جدید، در سیستم‌های اینترنتی ادغام و هضم خواهد شد.
نبود برنامە اصلاح طرح‌های ترافیکی نیز کم‌کم شهر را بە تنگنایی انزجار آور برای رانندگی درون شهری مبدل خواهد کرد ادامە آن بر روح و روان شهروند تاثیرات بسزایی خواهد داشت و درمان آن مستلزم وجود بیمارستان‌های خاص روح و روان خواهد بود.
قلم و ذهن یارای برشمردن تعداد و تنوع غدد سرطانی شهر را دارد اما زمان دارد از دست می‌رود همین حالا کە بندە در حال نوشتن  و شما در حال خواندن هستید سگ‌های بلاصاحب در اطراف و اکناف شهر بدنبال قوت لایموتشان پرسە می‌زند و دیدن آنها برای بعضی خوشایند است و برای اکثریت مردم ناخوشایند است و راە حلی باید تا این همشهریان نیز در کمال آرامش، همزیستی خود را با ما ادامە دهند، باشد کە مسوولین شهر فکری بکر و همتی والا برای حل این غدە سرطانی نمایند.
باری همراهان، گفتن عدم وجود باند دوچرخە سواری در سطح شهر برای کنترل ترافیک و حذف دود ناشی از خودروها و ضرر و زیان‌های تنفسی نیز دردی را شاید دوا نکند اما گفتنش خالی از لطف نیست.
غدە سرطانی و لاینحل پارکبانی کە تعدد شیوەها و تکثر پیمانکاران آن دردی بر دردها افزودە و هراز چندگاهی، کام بعضی‌ها را شیرین و کام شهروندان را تلخ می‌کند و هر بار حل کە می‌خواهند این مشکل را حل کنند و درآمدی برای شهرداری بوجود آورند، بجای حل مشکل باز زخمی و غدەای در کنار زخم و غدد دیگر رشد و نمو می‌کند.
هر کاری می‌کنم نمی‌توانم دست از نوشتن و غددشناسی بردارم و دربارە سرعت گیرها، لکەگیری‌ها، درختان، پیادەروها، نبود پارکینگ‌ها، دکەهای نوظهور، مغازە در جلو مغازەها و تملک پیادەروها توسط مغازەداران، عدم هماهنگی نمای ساختمان‌ها در مسیرهای اصلی و غیرە و ذالک ننویسم.
سایت پسماند شهری در روستای سیدآباد نیز احتیاجی بە تشریح ندارد و بزرگی غدە و سرطانی بودن آن ، بە اندازە کل غدد بر مردم سنگینی می‌کند.
چگونە می‌خواهم بە شهرم خدمت کنم و غدەای از غدد سرطانیش را جراحی کنم و این میسر نخواهد بود مگر در سایە همفکری و همدلی و همکاری بین مسوولین و شهروندان کە در حال حاضر شورای شهر با کنار گذاشتن رسانە و منتقدان و کارشناسان حوزە مدیریت شهری دست رد بر سینە تمامی این افراد زدە، خود را متکلم وحدە پنداشتە و رای موکلان خود را هیچ می‌انگارند، غافل از آنکە مردم و جامعە در یک سیستم پویا زندگی کردە و روزبروز بر ادعاها و نیازهای جدیدشان افزودە می‌شود و اگر گوش شنوایی وجود نداشتە باشد کم کم رای بە عدم نیاز  این دوستان خواهند داد.
خطاب بە شورای شهر و شهرداری می‌خواهم عرض کنم کە غدد سرطانی کە خود زمانی برای تیمار جسم و جستە شهر پدید آمدە بودند حالا مانند خورە بە جان شهر افتادەاند با نگاهی کارشناسانە و دلسوزانە با صرف وقت، هزینە و درایت یکی پس از دیگری قابل جراحی، حذف و درمان می‌باشند، دست‌ها را در دست هم نهادە برای دوبارە ساختن شهر همت نمایید کە شهر در حال سوختن است.