تاریخ: ۱۳۹۸/۵/۱۲
پزشکان ، طبابت و جامعه
دکتر سالار شریف زاده
۱/ به خاطر دارم سالیان نه چندان دور برخی شغل‌ها در چشم مردم متفاوت بوده و اکثریت قریب به اتفاق مردم نسبت به افراد این صنف‌ها ( پزشک، معلم) با دیده احترام بسیار می‌نگریستند .
۲/بالشخصه به یاد دارم خود واجد این خصیصه بودم ، و آن زمان که در مهاباد تعداد پزشکان معدود و انگشت شمار بود ، ابهت و احترام خاصی در چشم من داشتند ، و اکنون نیز پس از گذشت سال‌ها همین حس را نسبت به معلم‌های دوران کودکی خود دارم . و سوای احترام خاص ،خود را از بسیاری جهات مدیون برخی از آنان می‌دانم و نکته این است که بیشتر اخلاق و منش نیکوی آنان است که باعث این حس می‌باشد .
۳/ اما در سالهای اخیر به وضوح تغییر چشمگیر و محسوسی در دیدگاه مردم نسبت به این دو شغل مهم و تاثیرگذار دیده می‌شود . 
و چون قصد راقم بیشتر بررسی وضعیت پزشکان و طبابت است ، سعی بر آن است که این مقوله را اندکی بررسی کرده و دلایل تفاوت‌ها ، مشکلات ، و عدم رضایت یا آن احترام و اعتماد لازم را تا حد بضاعت خود واکاوی کنم.
۴/یکی از نکته‌هایی که در قیاس به گذشته به ذهن متبادر می‌گردد ، افزایش تعداد پزشکان است . بطوریکه حتی نسبت به افزایش جمعیت کشور ، درصد افزایش تعداد پزشکان بطور معنی‌داری بیشتر است ، و این امر دلایل عدیده‌ای دارد ، از جمله افزایش سطح بهداشت و متعاقب آن نیاز به متولیان آن ، سیاست د‌ولت‌ها در افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها و تمایل بسیاری از اقشار برای تحصیل و بالطبع شاغل شدن در رشته و شغلی که سوای موقعیت اجتماعی درآمد بالایی هم داشته باشد . 
۵/ اگر اندکی دقت کنیم تغییرات در نحوه زیست و اندیشه افراد نه در یک سطح بلکه در سطوح مختلف جامعه ( البته به درجات متفاوت ) صورت گرفته و سوای برخی مزیت‌های زندگی در د‌وران کنونی ، اگر نیک بنگریم ، بعضی اصول و قواعد درست را هم از دست داده‌ایم . 
جامعه در همه سطوح به سمت ارزش‌گذاری فراوان برای ثروت و موقعیت اجتماعی میل‌کرده است ، و به‌نظر‌می‌رسد این امر واجد زیان‌ها و انحراف‌هایی شده است . 
بسیاری از ما به درست یا غلط در موقعیت‌های گوناگون افسوس گذشته و دوران طلایی ! قبل را می‌خوریم و به عبارتی در بند «نوستالژی» هستیم . اگر نه همه ابعاد ، اما حقیقت این است از برخی جهات حق داریم افسوس بخوریم . زیرا معیارهای زندگی و در کنار آن عیار سنجش افراد به شکل غریب و تاسف‌باری با اقتصاد و موقعیت‌های شغلی رانتی گره خورده است . 
چه بسا همه ما در زندگی روزمره و برای انجام کارهای خود ناچار به مراجعه به افرادی شده‌ایم که به‌ناحق و بدون هر ملاک صحیحی بر مسندی تکیه زده و گاه سرنوشت انسان‌ها و حتی جامعه را تغییر می‌دهند .
۶/بعد از این مقدمه نه چندان ضرور ، به موضوع اصلی برگردیم . آیا برای گزینش افراد در شغلی به اهمیت کادر درمانی بطور اعم و پزشکی بطور اخص فقط و فقط ملاک باید نمره خوب از در‌س باشد ؟ 
آیا لازم و یا مقدور نیست که گزینش شامل امور دیگر هم باشد ؟ 
آیا اگر جامعه در سیر صحیحی بود و معیوب نبود اینهمه مشتاق و سینه‌چاک شغل دشوار پزشکی داشتیم ؟ 
آیا در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی در محیط خانواده و مدرسه و دانشگاه و جامعه آموزش لازم و صحیح برای داشتن معیارهای اخلاقی و انسانی موجود بوده که اکنون انتظار داریم ، حاصل آن را در این شغل برداشت کنیم ؟ 
آیا اگر ناعدالتی اقتصادی و اقتصاد بیمار و سایر معضلات شغلی وجود نداشت باز هم این همه طرفدار برای پزشکی داشتیم ؟ 
و القصه می‌توان بسیار از این اگرها نوشت و نوشت . 
۷/ بالشخصه اعتقاد دارم جامعه ما از بسیاری جهات ازجمله از لحاظ اقتصادی ناعادلانه است ، تفاوت درآمد یک دکترای علوم پایه یا یک دکترای علوم انسانی قابل مقایسه با شاغلین بسیاری از مشاغل از جمله پزشکان نیست . 
۸/ ذهنیت مادی‌گرای کنونی جامعه چون ویروسی دامن اکثریت را گرفته است ، و باعث تاسف است که برخی افراد تحصیل کرده بیش از دیگران در این مدار زیست می‌کنند .
۹/ لازم به ذکر است که دلایلی مانند عدم ثبات و امنیت اقتصادی ، و امثال آن باز دلیلی برای حقانیت افراد در رفتار غیراخلاقی با دیگران نیست . بویژه در شغل طبابت که مراجع دردمند بوده و به رفتار کرامت‌مندانه و در جهت رفع آلام خود نیاز دارد .
۱۰/ هر فردی در جایگاه شغلی خود باید نقدپذیر باشد و پزشکان هم بطور ویژه باید نقدپذیر باشند ، اما گاه اشتباه و نادرستی عده‌ای معدود را به یک صنف نباید تسری داد . 
در بسیاری موارد نقدهای متوجه پزشکان را بطور عام به همه نسبت داده‌اند ، یا با کلمات سخیف از آنان یاد کرده اند که این امر خود باعث بلا‌اثر شدن نقد است . 
۱۱/ ضمن اینکه برخی از نقدهای مطرح شده در فضای مجازی را درست و به‌حق می‌دانم ، اما گاه همه را به یک‌شکل دیدن و تخطئه کردن ناروا است .
۱۲/ برخی نقدها ، شکلی از تخریب است و نه تنها سودی ندارد بلکه باعث دوری و عدم درک متقابل می‌شود ، البته و متاسفانه این مشکل در سطح جامعه بوفور دیده می‌شود ، عدم توان گفتگوی صحیح میان طرفین . 
۱۳/ پزشکان تافته جدا بافته نیستند ، آنان هم در همان محیط شما درس خوانده و بالیده‌اند ، نه آنان حق دارند خود را متمایز بدانند ، و نه به خاطر شغل باید تخطئه شوند . 
۱۴/نقدهای وارد بر درصد اندکی از جامعه پزشکی ، و تعمیم آن به اکثریت این جامعه ، بی‌انصافی و کژ دیدن موضوع است .