تاریخ: ۱۳۹۸/۵/۱۰
پلورالیسم در اورژانس، نگاهی به ماجرای نفی زبان رسمی توسط نماینده مجلس
محمدسلیم عباسی

جیمز مدیسون؛ از نویسندگان قانون اساسی ایالات متحده آمریکا که از طرفداران نظریه‌ی تعدیل و توازن قوا به منظور حراست از دمکراسی بود، اعتقاد داشت: قوم گرایی در نهایت ممکن است به یک اختلاف و کشمکش داخلی بیانجامد، او بهترین راهکار را برای جلوگیری از وقوع چنین رخدادی، ایجاد فضایی می‌داند که در آن به هیچکدام از قومیت‌ها اجازه مسلط شدن بر سیستم سیاسی داده‌ نشود.

شکستن انحصار قدرتی که در چنبره‌ی یک طیف است و تعمیم دادن آن به اجزاء و سلیقه‌های گوناگون جامعه در حقیقت همان تکثرگرایی یا پلورالیسم است که بصورت خاص در حوزه‌ی سیاست به پذیرش علایق و عقاید گوناگون در بین مردم، تعبیر می‌شود، بدون شک می‌توان تکثر‌گرایی را یکی از مهم‌ترین شاخص‌های مردم‌سالاری مدرن نیز عنوان کرد.

امروزه و پس از چهار دهه از انقلاب، در استان آذربایجان غربی، تجلی وحدت در لایه‌های تحتانی و کف اجتماع بصورت عینی قابل مشاهده است، انواع خویشاوندی‌های قومیتی و سببی در کنار مراودات تجاری و مدنی در کمال امنیت برقرار است و متاسفانه باید گفت: حوادث تلخی که در طول تاریخ به این همزیستی مسالمت لطمه زده است به طبقات پایین اجتماع بر نمی‌گردد و ریشه در انتهای هرم قدرت یعنی طبقه‌ی خواص دارد.

آیا حرکت سیال جریان وحدت و همدلی اقوام در استان آذربایجان غربی برداری از بالا رو به پایین است و یا این فرهنگ باید از طبقات زیرین به لایه‌های فوقانی سرایت کند؟ این سوال مهمی است که با توجه به وضعیت فعلی و جایگاه اقوام و مذاهب در استان، باید به آن جواب داده شود.

تاریخ نشان می‌دهد که حرکات تحریک آمیز از لایه‌های فوقانی قدرت و تهیج طبقات پایینی، منشاء فجایع و جنایت‌های تاریخی در استان بوده‌است که ماهیت آن بر خلاف آنچه ذکر شد با همزیستی مسالمت آمیزی اقوام و مذاهب در طبقات تحتانی، منافات دارد و البته نمی‌توان انگشت اتهام را در این فجایع به تنهایی به خواص یک قومیت انتساب داد و یا قبیله‌ای دیگر را از این خطا مصون پنداشت.

یک نمونه‌ی بارز از جریان سیال قوم‌گرایی افراطی که ریشه در خواص دارد، فاجعه‌ی کشتار پاسگاه دواب و روستای قارنا در شهریور ماه سال ۵۸ است، فاجعه‌ی که با تحریکات قومی توسط آمرین آنها منجر به کشتار ۸۳ نفر مرد و زن و کودک و جوان و پیر بی‌گناه گردید و تا مدتها بعد از آن به خوراک خبری رسانه‌های بیگانه تبدیل شد، این فاجعه در حالی اتفاق افتاد که بیشتر این قربانیان در طبقه‌ی اجتماعی خود، سالیان طولانی همزیستی و همراهی مسالمت آمیز را تجربه کرده بودند.

علیرغم این تجارب تلخ و بر خلاف جریان ذهنی غالب بر طبقات پایین و متوسط جامعه که در اکثریت هستند، متاسفانه امروزه نیز شاهد حرکات و تحریکاتی در طبقه‌ی خواص هستیم که با ذره‌بین هیجان سازی از یک اصطکاک ساده‌ی قومی، قصد آتش افروزی دارند، یک جریان فکری که به ادغام و‌استحاله‌ی زبان و فرهنگ‌های موجود معتقد است و تکثر قومی و مذهبی آذربایجان غربی را بر نمی‌تابد و حتی به رسمیت نمی‌شناسد.

داستان تکنسین اورژانس ارومیه در مجادله با همراه بیمار بر سر موضوع نا آشنایی او با زبان آذری و تلاش یکی از نمایندگان مجلس استان برای بحران سازی از این اصطکاک ساده‌، همان داستان موج سواری و هیجان سازی قدیمی است که سعی دارد با دو قطبی سازی فضا و قهرمان سازی پوشالی، مجددا از آب گل آلود ماهی بگیرد.

در کنار هویت خواهی و حفظ ارزش‌ها و فرهنگ‌های قومی، وحدت حقیقی به معنی استفاده از مدل مدیریت تکثرگرا در اداره‌ی استان است، این مدل مشارکتی محقق نخواهد شد مگر با بر گشتن به مسیر اعتدال و حذف افراد تندرو، لازم است برای حفظ انسجام ملی و گرفتار نشدن مجدد در این تله‌ی هزینه‌بر که توصیه‌ی مداوم بزرگان نظام است، همه‌ی آحاد جامعه در انتخابات پیش رو با حذف افراد مدعی پاکسازی‌های قومی و منکران تطور مذاهب و هویت‌های نژادی، توسعه‌ی پایدار استان آذربایجان غربی را شناسنامه‌دار و نهادینه کنند.