دومین جلسهی انجمن کتابخانههای عمومی شهرستان مهاباد، پنجشنبه سوم مرداد ماه، با حضور متولیان امر کتاب و کتابخوانی در سالن اجتماعات فرمانداری برگزار شد، «عبدالسلام امامی»، امام جمعهی مهاباد در ابتدای جلسه با تاکید بر تاثیر مثبت کتاب در جوامع بشری، کتابخوانی را سبب تغییر افق دید انسانها دانست، امامی؛ انتخاب مهاباد به عنوان شهر خلاق کتاب در کشور را متاثر از شاعران، هنرمندان و ادیبان گذشتهی این خطه ذکر کرد که امروزه به الگوی مناسبی برای جوانان و نوجوانان تبدیل شدهاند.
«سیامند جوانبخت» رئیس جوان و فعال ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی که تازگی افتخار مدیریت این حوزهی چالشی را کسب کرده و مانند سلفش به روزمرگی دچار نشدهاست، در این جلسه از ضرورت نصب المانی مناسب در میدان کتاب سخن گفت، جوانبخت که برای ارتقای سرانهی فضاهای فرهنگی رویای مجتمع جدید بزرگ فرهنگی مهاباد با هزینهای بالغ بر ۱۵ میلیارد تومان در سر دارد، ترجیحا نماد یونسکو را که در جریان انتخاب مهاباد به عنوان شهر خلاق به این شهر اهداء گردیده بود، پیشنهاد داد.
قادری؛ رییس اداره کتابخانه های عمومی مهاباد نیز در ادامه جلسه با ذکر این مطلب که در سطح شهر مهاباد ۶ کتابخانهی عمومی با ۴۶ هزار عنوان کتاب در ۶۰ هزار نسخه وجود دارد، تعداد عضوهای این کتابخانهها را چهار هزار و ۷۰۰ نفر اعلام کرد، قادری همچنین از رشد ۱۷/۵ درصدی شاخص امانت کتاب و ارتقای ۲۷ درصدی عضویت در مهاباد خبر داد، که حکایت از یک جهش رویکردی در نسل جوان به مسئلهی کتاب و کتابخوانی دارد.
موضوع قابل تامل و بسیار نگران کننده در این جلسه، ورود بعضی از مدعیان حمایت از کتاب و کتابخوانی به حذف مظلوم ترین مکان تبلور اندیشه و انسان سازی و آگاهی بخشی از کانون ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی و راندن آن به مکانی در حاشیهی شهر بود، نمیدانم بار احساسی چه واژهای را برای این ستم به کتابخانههای مهاباد بیان کنم که حق مطلب ادا شده باشد؟ مسلم است که با انتقال کتابخانهی مجتمع فرهنگ و ارشاد به طبقه دوم قرائت خانه بلوار پرستار، علاوه بر کاهش فضای فیزیکی کتابخانه، سبب حذف تعدادی از بخشهای کتابخانه و در نهایت تنزل رتبه کتابخانه خواهد شد.
حال سوال این است: اگه فضای درنظر گرفته شده توسط انجمنها برای انتقال کتابخانه مناسب است، چرا این مکان توسط آنها و اصلا خود شهرداری مورد استفاده قرار نمی گیرد و هنوز خالی مانده است؟
همانقدر که راندن یکی از بهترین و مشتری پسند ترین کتابخانههای مهاباد که در مکانی کاملا فرهنگی و درخور و شایستهی نام آن، به حاشیهی شهر مهاباد و مکانی غیر استاندارد دردناک است، بلکه بیشتر از آن افرادی که پشت پردهی اخراج این کتابخانه سینه سپر کردهاند، باعث عذاب وجدان هر انسان آگاهی میشود.
غمنامهی هنوز به حقیقت نپیوستهی کتابخانه طبقهی دوم ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی مهاباد، رنجنامهی مادری است که برای رفاه و آسایش خویشتن، به اخراج جگر گوشهاش به مکانی نامعلوم رضایت میدهد، آیا در مادر بودن این شخص نباید شک کرد؟
بله این موضوع کاملا حقیقت دارد که فضای فیزیکی ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی مهاباد، با کمبود مواجه است و برای گسترش آن باید چاره اندیشی شود، اما آیا مناسب ترین راهکار برای حل این مسئله حذف کتابخانه از این ساختمان است؟
آیا باز مهندسی و ورود به سازماندهی فضاهای پرت و تحت تصرف این اداره و تعریف مکانهایی خارج از محیط خوش آب و هوای فعلی آن برای متقاضیان، باعث وارد شدن ضربه به جلسات و اهداف انجمنهای تحت نظارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میشود؟ یا دل کندن از محیط رمانتیک محیط فعلی حتی به قیمت نابودی یک کتابخانه، مد نظر گردانندگان این پروژه است؟
یک تمثیل کوتاه تاکید میکند: دو عنصر آب و کتاب در بحران بسر میبرند، اولی از مصرف زیاد و دومی از مصرف کم، در کنار این تمثیل غمناک، کنایهای عامیانه در باب اهمیت کتابخوانی وجود دارد که میگوید: کتاب گران شد! صف نکشیدیم و شاید این تنها دلیل صف کشیدنهای بعدی ما باشد! با این اوصاف و در حالیکه سرانهی فضای کتابخانهای در مهاباد از میانگین کشوری کمتر است و با این وجود شاهد استقبال خوب مردم و بالاخص جوانان از امکانات و تجهیزات و عناوین کتابهای موجود در آنها هستیم، آیا با تبدیل این مکان به محل تجمعات و جلساتی که در هر مکان دیگری قابلیت اجرایی دارد، کاری عقلایی به نظر میرسد؟
مهمترین شرط برای استقرار یک کتابخانه دسترسی پذیری آسان است که مکان پیشنهادی برخلاف محل کنونی کتابخانهی مجتمع، از این پیش شرط برخوردار نیست،توجه به شاخصهای عضویت، امانت و تعداد مراجعه کنندگان به کتابخانههای مهاباد نشان دهنده این واقعیت است که ادارهی کتابخانههای مهاباد از لحاظ آماری، جزوء برترین رتبههای استانی است اما از لحاظ فضای فیزیکی و زیربنایی، فاقد وضعیت مطلوبی میباشد که با این انتقال باز هم شاهد کاهش رتبه مهاباد در استان خواهیم بود.
نکتهی حائز اهمیت دیگر در این زمینه، این است که در طی این سالها، کتابخانهی مجتمع نه تنها باعث بروز مشکلی برای هیچکدام از انجمنهای مهاباد نشده، بلکه همواره همراه و کمک حال آنها بوده است، اگر کمی عمیقتر و واقعبینانهتر و با ابراز حساسیت و توجه بیشتری به موضوع انتقال کتابخانهی مجتمع فرهنگ و ارشاد اسلامی نگاه کنیم، موضوع مادر نامهربانتر از نامادری را از یک زاویهی دیگر هم میتوان تحلیل کرد، متاسفانه در چندین سال اخیر و در راستای کسب ماکیاویلی مقام وعنوان، کتاب و کتابخوانی در مهاباد به سمت کمیت گرایی رفتهاست، بدون شک با توجه به وضعیت وخیم و بحرانی سرانهی مطالعهی کتاب در کشور، این نتیجه نیز عاید میشود که توسعهی فضاهای کتابخانهای، در کنار توجه به کمیت، بیشتر به ارتقای کیفیت نیاز دارد و این مهم، نیاز همدلی و همراهی فعالان عرصهی کتاب و کتابخوانی با خوانندگان آنرا میطلبد، مانند خیلی از رزومه پرکنیهای مرسوم، با چند عکس و اهدای چند جلد کتاب از کیسه خلیفه، شاید بتوان برای نیل به موفقیت در ماراتن انتخاب پایتخت کتاب سال آینده، دو قدم بیشتر برداشت، اما فراموش نکنیم که با ذبح یک کتابخانهی خوب، بخشی از فعالیتهای گذشتهی مهاباد را نیز ضمن عقبگردی چند ده ساله، میتوان بر باد فنا داد!