انسان به عنوان موجودی اجتماعی که پیشرفت و رفاهش در زندگی مسالمت آمیز در اجتماع تجلی پیدا میکند. به نظر میرسد رسیدنش به این آرامش و پیشرفت، با وجود تنوعهای قومیتی، مذهبی و فکری، بدون دگرپذیری و رواداری امری غیرممکن باشد.
دگرپذیری همانگونه که از اسمش پیداست به معنای قبول کردن اشخاصی غیر از خود است که این اشخاص یا از لحاظ فکری، مذهبی، عقیدتی و یا سیاسی با ما یکی نباشند.
در واقع دگرپذیری تعامل با حقیقت اختلاف و تفاوتها بر اساس اندیشهی متمدّنانهای است که در آن حذف و طرد و به حاشیه راندن و تحقیر دیگری جایگاهی ندارد و تنها گفتگوی برابر وسیلهی انتقال دیدگاهها، افکار و مواضع است.
رواداری واژهای با بیش از یک دهه عمر در فرهنگ سیاسی- اجتماعی،
دانشمندان علوم اجتماعی آن را به این معنا تعریف کردهاند که انسانها بتوانند همنوع خود را همانگونه که هست بپذیرند و به رسمیت بشناسند.
علیرغم قدمت اندیشه رواداری، (به لحاظ تاریخی این اصطلاح به عنوان یک دکترین در اندیشه و عمل سیاسی و در متن جنگهای مذهبی قرن شانزدهم اروپا پدیدار شد. رواداری به تعبیری حاصل اصلاح پروتستانیسم است. در آن زمان منازعه بین اعتقادات و باورهای متضاد و متعارض راهی برای سازش و مذاکره پیدا نمیکرد و هیچ یک از طرفهای منازعه نیز نمیتوانستند به عنوان نماینده جریان مذهب صالح خود را بر دیگران تحمیل کنند و در چنین کارزاری بود که «رواداری» آرام و محتاطانه برای جلوگیری از کُشت و کُشتار متقابل مذهبیون و به قصد عرضه یک راه حل مطرح شد و البته به تدریج راه خود را باز کرد.)
رواداری نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود. شخص «روادار» در اعتقادات، نحوه رفتار و کردار و یا شیوه عمل و زندگی دیگران دخالت نمیکند حتی اگر آن اعتقاد و رفتاربرایش سئوالبرانگیز باشد.
حال باید از خود پرسید چرا بسیاری جوامع با تنوعهای فراوان قومیتی و مذهبی به خوبی به واقعیت دگرپذیری و رواداری رسیدهاند و تنوعات موجود به خوبی با رعایت اصل دگرپذیری و رواداری در موضوع بزرگتری بنام پیشرفت و توسعه حل شده است.
اگر به چالشها و تنشها در حوزه دگرپذیری و رواداری بپردازیم بیشتر این تنشها در کشورهای جهان سوم و اکثرا با حکومتهای ایدئولوژیک تجلی پیدا میکند. در جوامع توسعه یافته با توجه به حاکمیت احزاب که مبنای بقایشان آرای مردم است و آرای مردم به این احزاب نیز ارتباط مستقیم با میزان خدماتشان به جامعه و ایجاد توسعه همه جانبه در دوران زمام داریشان دارد. دگرپذیری و رواداری و به تبع آن آرامش و توسعه در جامعه یکی از اصلیترین خواستهها و اهداف این احزاب به عنوان حاکمان سیاسی جامعه برای بقایشان در راس قدرت است. اما در کشورهای خاورمیانه و جهان سوم که اصولا با سیستمهای حاکمیتی توتالیتر و ماهیتی الیگارشی مدتهای زیادی بدون ساختار حزبی و چرخش قدرت حکومت میکنند دگرپذیری و رواداری در بسیاری مواقع خود چالشی برای این حکومتها بوده و در مواقعی وجود دگرپذیری و رواداری بین مذاهب و اقوام، خطری برای سقوط این نظامها محسوب میشود و در بسیاری موارد حاکمیتها خود عاملی در جلوگیری برای نرسیدن تنوعهای فکری و قومیتی به اصل دگرپذیری و رواداری هستند. پس به واقع برای ایجاد و رواج دگرپذیری در کشورهای جهان سوم حاکمیت یکی از عوامل و فاکتورهای تعیین کننده بعد از بطن جامعه است و بدون همراهی کردن و وجود اراده از طرف حاکمیتها شاید بتوان گفت دگرپذیری و رواداری در این جوامع جزء اوامر غیر ممکن باشد. حال اجرای همایشهایی همچون دگرپذیری و رواداری که در تالار وحدت مهاباد برگزار شد نشان از اراده حاکمیت و جامعه در این اتفاق میمون و مبارک است.
به نظر نگارنده دلیل اصلی عدم وجود خروجی ملموس از این همایشها در طول چندین دهه گذشته، نبود حلقه دوم تاثیرگذار در حوزه دگرپذیری و رواداری در این همایشها یعنی نمایندگان حاکمیت با دستانی پر و ارائه قدمهای عملی است. در بسیاری موارد اراده حاکمیت در حذف ناهنجاریهای غیر قانونی همچو محدودیت بکارگیری بسیاری ادیان و افکار دینی و سیاسی در قدرت و مشاغل خاص که به جامعه از طرف گروههای خاص تحمیل شده است میتواند نقش به سزایی در نهادینه کردن این اصل مهم در جامعه و از طرفی مشروعیت و مقبولیت حاکمیت داشته باشد. هرچند در مواردی حاکمیت باید ارادهای فراتر از حذف گروههای خاص از خود نشان دهد و با اصلاح قانون اساسی در مواردی که تصویبشان حاصل و نتیجه ادوار و اتفاقات خاص بوده با دستانی پر به این همایشها ورود نماید که حذف شرط داشتن مذهب و اعتقادی خاص در کاندیداتورهای ریاست جمهوری از قانون اساسی از آن جمله است.
ولی آنچه بسیار در این همایش واضح بود و به چشم میآمد تفاوت در ادبیات و سطح سخنرانی مهمانان خارجی و داخلی بود. در سخنرانیهای مهمانان داخلی محتوا و ادبیاتی حاکمیتی با نگرشی محدود به چهارچوبهای مذهبی، دگرپنداری و رواداری را از آن واقعیت وسیعترش به واقعیتی ایدئولوژیکی تقلیل میداد که جذابیت را از نگاه شنودگان به حداقل خود رسانده بود و از طرفی سخنرانیهای پر محتوای مهمانان خارجی نشان میداد بسیاری از همسایگان کم سن و سالمان در حوزه حاکمیت همچون اقلیم کوردستان عراق از نظر رشد و بلوغ سیاسی با همه سابقه تاریخی و فرهنگیمان از ما پیشی گرفتهاند.