اگر در به خاطر سپردن اسم ها، چهرهها یا شماره تلفن مشکل دارید نکاتی که در این نوشته توسط قهرمانان حافظه و دانشمندان علوم اعصاب ارائه شده میتواند مفید باشد. این نکات به شما کمک میکند که حافظه خود را تقویت کنید.
این تصویر را تجسم کنید. کلید را در قفل سر می دهید، صدایی که نشان می دهد کلید با قفل درگیر شده به گوش می رسد. کلید را در قفل و سپس دستگیره را می چرخانید و وارد می شوید. خانه آشناست، اما آنچه در آن است برایتان ناآشناست.
در سمت چپتان یک نقشه مینه سوتا MINESOTA از دیوار آویزان است. شما مطمئنید که امروز صبح نقشه آن جا نبود. زیر آن، یک تکه شکلات از مارک معروف M&M پیدا میکنید. در سمت چپتان، یک سگ از نژاد شیبا اینو SHIBA INU میبینید که هرگز ندیده اید. یک جفت از گرانقیمتترین جورابهای SOCKS شما در دهان سگ است؛ و بعد این شماره را به خاطر میآورید ۳۶۰۷-۳۲۲۳.
اگر هیچ کدام از بخشهای این داستان برایتان معنی ندارد، با ما بمانید، تا پایان این نوشته شما هم میتوانید از همین تکنیک برای به خاطر سپردن هر چیزی که بخواهید استفاده کنید.
«ورزشکار حافظه»، مونشور نارمانک Munkhshur Narmandakh زمانی از ترکیب «یادیارهای» mnemonics مشابه برای به خاطر سپردن بیش از ۶۰۰۰ رقم دودویی در عرض نیم ساعت استفاده کرد.
آلکس مولن، که تا کنون سه بار به مقام قهرمانی حافظه در جهان دست پیدا کرده، از یادیارها برای به خاطر سپاری ترتیب ۵۲ عدد کارت در ۱۵ ثانیه استفاده کرد که در زمان خود یک رکورد شکنی بود. این رکود با به خاطر سپاری همین تعداد کارت در ۱۲ ثانیه توسط شیجیر اردن بات انکه Shijir-Erdene Bat-Enkh شکسته شد.
اما انتظار ما کمتر از این هاست، ما میخواهیم از این استراتژیها برای به خاطر سپاری چیزهایی که هر روز در زندگی با آن سروکار داریم استفاده کنیم مثل به خاطر سپردن چیزهایی که یادمان میرود سر میز شام بیاوریم یا چیزهایی که با هم قاطی میکنیم.
قدرت یادیارها
در شروع این نوشته، ما از دو استراتژی یادیاری برای به خاطر سپردن یک شماره تلفن ۷ رقمی استفاده کردیم. اولین استراتژی که با عنوان «نظام بزرگ» Major System شناخته میشود، نخستین بار در سال ۱۶۴۸ توسط یک تاریخ دان به نام یوهان وینکلمن اختراع شد.
جاشوآ فوئر در کتاب «قدم زدن زیر نور ماه با اینشتین» یه این نظام اشاره میکند و از آن با عنوان رمزی ساده که میتواند ارقام را به حروف یا صداهای آوایی تبدیل کند نام میبرد. ما از این طریق میتوانیم واژهها و در نهایت تصاویر را خلق کنیم. برخی از این واژهها و تصاویر به شدت عجیب و معماگونه هستند.
برخی دیگر ممکن است غلط دیکتهای و یا حتی خطای واقع نمایی داشته باشند. این نظام به منظور خلق تصاویر غنی طراحی شده نه بازنماییهای درست.
ما میتوانیم با توجه به جدول بالا که به هر عدد حروف مشخصی را اختصاص داده، برای به خاطر سپردن عدد ۱۹ کلماتی را بسازیم که این حروف TP, TB, DP DB در آنها وجود داشته باشد. به طور مثال DP میتواند کلمهی doctor Pepper را در ذهن ایجاد کند، یا TP میتواند کلمه Toilet Paper را ایجاد کند.
حتی حروف لزوما نباید اول هر کلمهای را تشکیل دهند، به طور مثال در مورد TP میتوان از کلمه tuberculosis (بیماری سل) استفاده کرد.
تصویری که در ابتدای متن از یک خانه ارائه شد، با همین منطق شکل گرفته و وسایل خانه که هر کدام یک عدد را نمایندگی میکنند این گونه به شماره تلفن ۳۶۰۷-۳۲۲۳ ارجاع میدهند: حروف MN در کلمه Minnesota (عدد سی و دو)، حروف MM در کلمه M&M (عدد بیست و سه)، حروف SH در کلمه Shiba inu (عدد شش) و حروف SK در کلمه Socks (عدد صفر-هفت) را نمایندگی میکنند.
ممکن است بگویید استفاده از این استراتژی برای به خاطر سپاری یک شماره تلفن ۷ رقمی حتی سختتر از به خاطر سپردن این شماره به صورت عادی است. برای همین است که بسیاری از قهرمانان حافظه این استراتژی را به تنهایی به کار نمیبرند و معمولا آن را با استراتژی دیگری با نام «متد لوسای» method of loci ترکیب میکنند.
این متد که به صورت اختصاری با نام «مول» شناخته میشود برای اولین بار در یونان باستان اختراع شد. اما در سال ۱۹۶۶ بود که توسط فرانسیس ای. ییتس در کتاب «هنر حافظه» به آن اشاره و مورد استقبال عمومی قرار گرفت. این متد که همچنین به نام «کاخ حافظه» شناخته میشود، در مورد این است که تمامی اقلام و چیزها باید در یک جای آشنا قرار بگیرند.
در این نوشته این مثال خانه شماست. فوئر در کتاب خود به خواننده پیشنهاد میدهد از در ورودی خانه عبور کند و سرش را به چپ و راست و بالا و پایین بچرخاند و خوب به چیزهایی که در خانه است دقت کند. در مثال ما، ما با ورود به خانه در سمت چپ خود یک نقشه دیدیم، بعد یک شی که زیر نقشه افتاده بود، و بعد یک سگ با جورابی در دهان که هر کدام یک عدد را نمایندگی میکنند.
یادیارها چگونه کار میکنند
حافظه ما انسانها برای به خاطر سپردن اطلاعات غیر تصویری تکامل نیافته است. انسانهای اولیه هیچ نیازی برای به خاطر سپردن تاریخها و شماره تلفنها نداشتند. آنها کاملا حسی تشخیص میدادند که کدام وقت از سال برای کشت محصولات مناسب است، کدام گیاهان قابل خوردن هستند، و چه زمانی باید بار و بنه خود را برای یافتن محلی بهتر برای یافتن منابع غذایی بیشتر ببندند و کوچ کنند.
نیکور گنت، یک متخصص علوم اعصاب و شناختی میگوید: «از منظر نظریه تکامل، فکر میکنم علت اصلی این مسئله به مکانیزمهای دروازه بانی که ما برای نشانه گذاری و «برچسب زنی» بر محرکهای ورودی داریم بر میگردد. این کار برای بقای ما ضروری است.»
او ادامه میدهد، حتی امروزه بازنماییهای حسی ما قدرت حافظه ما را به سمتی میبرد که حافظه مان به تنهایی چنین امکانی را هرگز ندارد.
او میگوید این را میتوان در عملکرد بخشی از مغز به نام هیپوکامپ که نقش اولیه اش پشتیبانی از حرکت بود، مشاهده کرد. «برای اینکه حرکات ما هدفمند باشند، باید از طریق پیش بینی هدایت شوند؛ و این همان ناحیهای از مغز است که در دوران مدرن، هدف تازهای برای آن گذاشته شده و آن پشتیبانی از حافظههای غیر حرکتی و غیر فضایی است.»
رگنت میگوید: «به همین دلیل است که روشهایی مثل یادیاری یا مول بسیار کارآمد هستند، ما میلیونها سال از تصاویر برای به خاطر سپاری استفاده کرده ایم. تصویرسازی به خاطر توانایی اش در ترجمه شکلهای انتزاعی یا مفاهیم به واسطههای فضایی بسیار کارآمد است.»
چطور اسامی را به خاطر بسپاریم
اگر در هنگام صحبت کردن با فرد تمرکز کرده و چیزی تصویری از او را به خاطر بسپارید و البته بلافاصله آن را استفاده کنید اسم او را خیلی بهتر میتوانید به خاطر بسپارید. به طور مثال اقای مولان برای به خاطر سپردن نام کارن دختری با موهای هویجی از همین روش استفاده کرد. برای او رنگ موهای کارن بسیار قابل توجه بود. او کارن را با هویجهایی رو سرش تجسم کرد. (هویج در انگلیسی «کروت» است که با کارن شباهت دارد).
یک آزمون روان شناسی قدرت حافظه تصویری و اینکه به خاطر سپردن چیزهای ملموس بسیار سادهتر از به خاطر سپردن اسامی است را نشان میدهد. پارادوکس baker/baker میگوید افراد اسم فردی با عنوان baker را به خاطر نمیسپارند، اما اگر او یک نانوا baker باشد، هرگز شغل او را فراموش نمیکنند.
زیرا شغل با تداعی معانی از طریق هر فعالیت قابل لمسی مثل نان تازه، بوی نان تازه، پختن و فروختن نان و حتی پیش بند نانوایی همراه است و این تصاویر در ذهن افراد نقش میبندند. شما ممکن است با دیدن افراد علایق آنها و شغل آنها را سریع به خاطر بیاورید، اما شاید به خاطر آوردن اسم آنها کار سختی باشد.
همین مسئله است که میتواند علت رویداد پدیدهای مثل «نوک زبانم است، اما نمیتوانم بگویم» را تا حدودی توضیح دهد. فوئر میگوید: «این پدیده احتمالا به این علت است که ما فقط به بخشی از شبکههای عصبی که مربوط به یک ایده است دسترسی داریم و نه به همه آن.»
چطور شمارهها را به خاطر بسپاریم
برای کسانی که میخواهند در مسابقات حافظه شرکت کنند استفاده از استراتژی «نظام بزرگ» به همراه «کاخ حافظه» میتواند روش خوبی برای به خاطر سپاری صدها یا هزاران عدد باشد. اما برای افرادی معمولی مثل ما حتی به خاطر سپاری یک عدد ۷ رقمی هم کار طاقت فرسایی است.
ما یک روش سادهتر داریم که به آن «قطعه قطعه کردن» میگویند و این روشی است که شما سالها از آن استفاده کرده اید بدون اینکه از وجودش آگاه باشید. شماره تلفن یک رقم از قبل قطعه قطعه شده است. شما هیچ وقت شماره تلفن را به عنوان یک رقم واحد مثل سه هزار و چهارصد و. حفظ نمیکنید بلکه به صورت دو رقمی یا سه رقمی آنها را حفظ میکنید. شماره کارت بانکی و رمزهای شما هم قطعه قطعه هستند.
فوئر تکنیکی برای به خاطر سپردن شمارهها از تکنیک ربط دادن اعداد به سرگرمی مورد علاقه اش یعنی دویدین استفاده میکند، «برای مثال عدد ۴۹۲/۳ به ۳ دقیقه و ۴۹ نقطه و ۲ ثانیه، که تقریبا یک رکود جهانی در دو بود تبدیل میشود.» برای اکثر ما به خاطر سپردن اینکه این عدد مربوط به یک رکود دو و میدانی است خیلی سختتر از به خاطر سپردن خود عدد است. اما برای یک دونده، داستان فرق میکند.
نکته دیگر اینکه، میتوان از استراتژی «نظام بزرگ» برای به خاطر سپردن ترکیب اعداد کوچکتر استفاده کرد بدون آنکه حتی نیازی باشد در کاخ حافظه شما یک بازنمایی تصویری از آن وجود داشته باشد. برای مثال رقم ۳۴۱-۹۱۰-۸۵۵۰ میشود MRT PTS FLLS.
برای انکه حافظه خود را مانند که قهرمان حافظه ورز دهید، تصویر اهمیت زیادی دارد.
فرق بین ما که ممکن است یادمان نیاید کلید خانه را کجا گذاشتیم یا غذا چه خوردیم، با ورزشکاران حافظه در وقتی است که آنها برای ورز دادن حافظه خود از طریق ساختن تصاویر صرف میکنند. حتی لازم نیست مانند یک ورزشکار حافظه رکودهای بزرگ بزنید، فقط قدری پیشرفت در این زمینه کفایت میکند.
منبع: فرادید